پنجشنبه ی فیروزه ای
نوشته شده توسط سارا عرفانیاسفند ۱۴
سلام
به لطف خدای مهربان، بعد از چهار سال نگارش رمان «پنجشنبه فیروزه ای» تمام شد و این کتاب از سوی ناشر محترم کتاب نیستان، به چاپ رسید.
انشاالله یکشنبه ۱۷ اسفند ماه، ساعت سه تا پنج مراسم رونمایی این کتاب با حضور حاج آقا زائری و جناب احمد دهقان در مجموعه فرهنگی سرچشمه واقع در خیابان بهارستان برگزار خواهد شد.
برای من باعث افتخار خواهد بود که دوستانم در این مراسم حضور داشته باشند. از شما دعوت می کنم قدم رنجه کنید و تشریف بیاورید.
معرفی کتاب و نقد و نظرهای پیرامون آن را می توانید در سایت saraerfani.ir دنبال کنید.
بخشی از معرفی کتابم را از سایت نیستان بخوانید:
«پنجشنبه فیروزه ای»، جدیدترین اثر سارا عرفانی را می توان یک تجربه قابل اعتنا و قابل قبول در حرکت به سمت تولید چنین آثاری دانست؛ آثاری داستانی که پیش از هر چیز سعی دارند به دور از هر نوع قضاوت و یا ظاهرالصلاح نشان دادن بخشی از شخصیت های داستانی و ترسیم فضاهای سفید و سیاه در داستان، سبک های مختلف از زندگی انسانی را پیش روی هم قرار داده و مخاطب را به همذات پنداری با آن وادارند.
«پنجشنبه فیروزه ای» با یک داستان سریع و سرضرب آغاز می شود. با روایتی از یک دانشجو که مخاطب میتواند به سادگی با آن همذات پنداری کند؛ دانشجویی که اهل ادا در آوردن نیست. اما رمان پس از این پیش درآمد وارد رابطه ظریف چند دختر دانشجو می شود که برای زیارت به مشهد مقدس وارد شده اند. شاید اوج رفتار عرفانی در نگارش این رمان و رو در رو قرار دادن سبک های مختلف زیستی در رمان را بتوان در این بخش رمان جستجو کرد. عرفانی با زیرکی و در عین حال رعایت جنبه های مختلف عفاف، مخاطب را به درون تو در توی ذهن دختران جوان دانشجویی می برد که در این سفر همراهند.
توصیف دقیق پوشش، چهره و حتی شرح لحن آنها در کنار دیالوگهای به کار رفته توسط آنها و نیز شیوه ری اکشنهای جسمی آنها در بیان برخی جملات و عکس العمل نشان دادن به آنها یکی از نقاط قوت وی در ترسیم شخصیتهای این رمان است. با این حال او در کنار این چنین ابتکاراتی، به ترسیمی ظریف و زیبا از اندیشه و نگاه و زندگی مؤمنانه از زاویه یک دختر جوان در بستر رویدادهایی که داستان پیش پای او می گذارد دست یافته است.
«پنجشنبه فیروزه ای» از حیث بیان رویدادهای داستانی اثری به شدت امروزی است. به عبارت ساده تر این رمان در زمره آثار آپارتمانی و لوکس و شبه روشنکفرانه است و نه آثاری که به تمامی در مسجد و مکان های مذهبی می گذرد. ساختار روایت دینی این رمان شکل گرفته در ساختارهای عادی و روزمره و قابل دسترسی زندگی امروزین همه ماست و همین مسئله است که این داستان را برای خواندن و پیگرفتن قابل تأمل می کند.
۱۴ نظر
توسط نرجس مورخ ۱۶ اسفند, ۱۳۹۳ ساعت ۴:۳۴ ب.ظ
سلام
تبریک می گم.
دوست دارم هر چه زودتر بخرم و بخونمش.
اگر یک شنبه مهمون نداشتم حتما می اومدم.
[پاسخ]
توسط زهرا مامان حنانه مورخ ۱۶ اسفند, ۱۳۹۳ ساعت ۹:۳۲ ب.ظ
خیلی تبریک میگم سارا جان و خیلی خوشحالم به خاطر وجود مثبت و تاثیر گذار شما مادر مهربان. با آرزوی موفقیتهای روز افزون
[پاسخ]
توسط فاخری مورخ ۱۸ اسفند, ۱۳۹۳ ساعت ۳:۳۹ ب.ظ
سلام.
من همونی ام که از طرف زندگی بهشتی داشتم کتابتون رو میفروختم.
دیروز بعد از دیدن شما، رفتم به اولین روزهایی که با وبلاگ شما توی پرشین بلاگ آشنا شدم…تمام این سالها برام یادآوری شد…روزها و سالهایی که اونقدر سریع گذشتن که نفهمیدم چطور گذشتن…
بتون تبریک میگم که توی این سالها اینقدر پیشرفت کردید.
التماس دعا
[پاسخ]
توسط عطیه مورخ ۱۸ اسفند, ۱۳۹۳ ساعت ۵:۳۰ ب.ظ
سلام خانم عرفانی
عکس های مراسم رو دیدم
صمیمانه خدمتتون تبریک میگم
ان شائالله که موفق باشین
التماس دعا
[پاسخ]
توسط کوثر مورخ ۲۰ اسفند, ۱۳۹۳ ساعت ۵:۰۸ ب.ظ
سلام
خیلی خیلی به شما و همسرتان و دو فرزند گلتون تبریک میگم
کنجکاو شدم که کتابتون رو بخونم
ان شاءاله همیشه موفق باشید
سال نو هم پیشاپیش مبارک
مامان کوثر از کاشان
[پاسخ]
توسط ریحان مورخ ۹ فروردین, ۱۳۹۴ ساعت ۱:۴۵ ب.ظ
سلام خانوم عرفانی
من با خوندن لبخند مسیح با شما آشنا شدم.خیلی خوبه که نویسنده ی جوانی مثل شما کارای مذهبی جذاب مینویسه.
پنجشنبه ی فیروزه ای رو خوندم.عالی بود.خدا قوت
موفق باشین
[پاسخ]
توسط گل سرخ مورخ ۱۳ فروردین, ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۴۹ ب.ظ
سلام بهتون تبریک میگم
خوش به سعادتتون که برای جامعه امروز ما کار و فعالیت میکنید
واقعا این کتابها برای جامعه امروز ما لازمه
امیدوارم موفق و موید باشید
التماس دعا
[پاسخ]
توسط م.ث مورخ ۲۲ فروردین, ۱۳۹۴ ساعت ۱:۴۷ ق.ظ
سلام…
خدا قوت بانو…
حدودا دو روزه کتاب رو خوندم…واقعا خدا قوت…
دنیای قشنگی بود…با پایانی که همانطور که گفتید آغاز بود…
امیدوارم موفقیت هاتون همیشگی باشه
حاجاتتون روا …عاقبتتون بخیر ان شا الله
التماس دعا
[پاسخ]
توسط مهسا مورخ ۲ خرداد, ۱۳۹۴ ساعت ۵:۰۹ ب.ظ
خیلی عکس های قشنگی بودن
[پاسخ]
توسط بانو مورخ ۱۱ مرداد, ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۱۲ ب.ظ
من می خواستم بخرم خواهر جان…اما قیمت پشت جلد خیلی بالا بود…
[پاسخ]
توسط یاس حسینی مورخ ۲۱ مهر, ۱۳۹۴ ساعت ۱:۲۷ ب.ظ
سلام خانم عرفانی عزیز
بعد از برگزاری نمایشگاه کتاب یعنی تقریبا اردیبهشت ماه یکی از دوستان پیشنهاد خوندن و نقد این کتاب رو توی گروهمون داد ” دوستداران کتاب ”
) کلی با کتابتون حال کردم ؛ کلی باهاش اشک ریختم . دست مریضاد بانو
از همون موقع تعریف و تمجید های زیادی از کتابتون میشنیدم اما هنوز هیچ کتاب فروشی در یزد کتابتونو نیاورده بود … بلاخره بعد از ۵ ماه تونستم اینترنتی کتابتون رو تهیه کنم .
نمیدونم چرا انقد با غزاله تو این کتاب هم زاد پنداری کردم ؛ خیلی از اخلاقاش درست شبیه خودم بود . (البته بدون داشتن سلمان و مخاطب خاص
امیدوارم امام رضا تو زندگیتون کمکتون کنه ؛ یاعلی
[پاسخ]
مهمان پاسخ در تاريخ خرداد ۲م, ۱۳۹۵ ۱۱:۱۲ ب.ظ:
نمیشه ک یک کتاب واقعا بی نقص باشه من تازه تومان کردم این کتابو بد نبود ولی واقعا خیلی هم قوی نبود اومدم نقدشو بخونم ولی واقعا انگار درباره شرایط فکری نشده
[پاسخ]
توسط طراحی سایت مورخ ۱۹ اسفند, ۱۳۹۴ ساعت ۲:۵۳ ب.ظ
بسیار عالی تبریک می گم
[پاسخ]
توسط دلداده مورخ ۶ خرداد, ۱۳۹۵ ساعت ۱:۱۸ ق.ظ
سلام وخسته نباشید میگم به خانم عرفانی بابت نگارش رمان خوبشون
بیشتر سخنان اینجانب نکته نظر به حساب می آید تا اینکه نقد باشد.
کتاب خوبی بود .یکی از حسن های کتاب قدرت نویسندگی خانم عرفانی بود چراکه ذهن خواننده را با خود تا پایان داستان همراه میبرد وتعلیقی که در داستان وجود دارد خواننده را مشتاق به ادامه مطالعه میکند.از محاسن دیگر این کتاب میتوان به ماجرای زیارت آن اشاره کرد که حس معنوی بسیار بالایی را به خواننده هدیه می دهد.و نیز باید خاطر نشان شد که توصیفات جزء به جزء و بسیار ژرف نگرانه راویان داستان بسیار عینیت بخش و واقع گرا است به نحوی که خواننده خود را در بطن داستان و در دل حوادث و ماجرا ها تصور میکند.
از قسمت هایی که برای خودم بسیار جالب توجه و جذاب و در عین حال بسیار نکات آموزنده داشت، سخنان و حدیث نفس هایی بود که شخصیت غزاله با خود داشت و نکات جالبی را برایم زنده و حتی خلق میکرد،شاید حتی بنده حقیر به این مسائل با این دریچه عرفانی تا به حال نگاه نکرده بودم.در خلوت ها و نجواهای غزاله شخصیت مطرح و اول داستان نکاتی آموختم که حکم تلنگر را برایم داشت.
از آنسو شخصیت سلمان که شفاداده ی دست امام رئوف مان است تحولی دیگر را در انسان بوجود میاورد.
[پاسخ]